واقعه لیله المبیت
Rate this post

Rate this post

واقعه لیله المبیت | قسمت بیست و یکم

در این قسمت از غدیرشناسی:

به واقعه ی لیله المبیت پرداخته می شود و آیه ای که در افضلیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نازل گشت را بیان می نماییم.

واقعه لیله المبیت | قسمت بیست و یکم

واقعه

پس از این که اهل مدینه با پیامبر بیعت کردند و کفار قریش از این پیمان اطلاع یافتند

چهل نفر از اشراف در دارالندوه گرد آمدند و تصمیم گرفتند از هرعشیره ای یک نفر حاضر شوند

و این گروه به طور ناگهانی به خانه محمد هجوم برند و او را بکشند

و به این ترتیب قاتل مشخص نمی شود و خونخواهی معنایی نخواهد داشت و بنی هاشم مجبور می شوند به دیه راضی شوند.

خداوند با نزول آیه ۳۰ سوره مبارکه انفال

(وَإِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ

ترجمه:

و [یاد کن] هنگامى را که کافران درباره تو نیرنگ کردند تا تو را به بند کشند یا بکشند

یا [از مکه] اخراج کنند و نیرنگ مى ‏زدند و خدا تدبیر مى‏کرد و خدا بهترین تدبیرکنندگان است.)

پیامبر خویش را از این واقعه آگاه فرمودند.

شب اول ربیع الاول سال سیزهم یا چهاردهم بعثت حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام با این که احتمال کشته شدن ایشان بسیار زیاد بود

در بستر پیامبر خوابیدند و پیامبر به غار ثور رفتند و از آن جا به مدینه هجرت فرمودند.

ورود مشرکین به خانه پیامبر

هنگامی که مشرکین به خانه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یورش بردند و حضرت امیرالمؤمنین را به جای پیامبر در بستر یافتند، از هدف خود بازماندند.

به دلیل این فداکاری و از خودگذشتگی حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام،

خداوند آیه ۲۰۷ سوره مبارکه ی بقر را در فضیلت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نازل فرمودند:

وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ

و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‏فروشد و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است.

حضرت امیرالمؤمنین به واقعه ی لیله المبیت در نامه ای که در سال ۳۶ هجری به معاویه نوشتند اشاره کردند:

(خویشاوندان ما از قریش می خواستند پیامبر را بکشند و ریشه ما را دربیاورند

و در این راه اندیشه ها از سر گذراندند و هر چه خواستند نسبت به ما انجام دادند…)(نهج البلاغه،ص۴۸۹)

برای پاسخ به سؤال آخر باید دو مسأله روشن شود:

  • قطعی بودن جانشینی و خلافت حضرت علی علیه السلام بعد از پیامبر اکرم.
  • عدم منافات جانشینی حضرت علی علیه السلام با به خطر انداختن جان او در شب هجرت و خوابیدن حضرت علی علیه السلام در بستر پیامبر.

مسئله ی اول در روایات شیعه و سنی کاملا واضح و روشن است که ما در این جا به بعضی از روایات اشاره می کنیم:

حدیث یوم الدار: در تفسیر این آیه ((وَأَنذِر عَشیرَتَکَ الأَقرَبین))


از براء بن عازب روایت شده است که گفت:

هنگامی که آیه “وَأَنذِر عَشیرَتَکَ الأَقرَبین” (خاندان نزدیکت را انذارکن) نازل شد علی علیه السلام گفـت:

پیامبر مرا خواست و فرمود:

یا علی خدای تعالی فرمانم داده تا نزدیک ترین فامیل خود را به سوی او دعوت کنم و من دستم از این کار کوتاه است.

چه می دانم که هر چه ایشان را دعوت کنم چیزی جر ناراحتی تازه ای چیزی نمی بینم،

لذا سکوت کردم تا جبرئیل آمد و پیام آورد که اگر این کار را نکنی پروردگارت تو را عذابت کند.

(اکنون تو یا علی) برای ما غذایی یه قدر یک من فراهم کن و یک ران گوسفند بپز و قدحی هم شیر تهیه کن ،

آنگاه فرزندان عبدالمطلب را دعوت کن تا با ایشان گفتگو کنم و آن چه مأمور شده ام به آن ها ابلاغ نمایم.

علی علیه السلام می گوید:

من آن چه دستور داده بود، انجام داده و ایشان را دعوت کردم.

آن روز چهل تن و چیزی زیادتر بودند که کمتر نبودند و در میان آنها عموهای آن حضرت حضور داشتند.

همین که جمع شدند پیغمبر فرمود:

بیاور غذایی را که فراهم کردی، من وقتی غذا را آوردم پیامبر چیزی برداشت که گمان کردم قطعه ای گوشت بود.

آن را دو تکه کرد به گوشه ظرف غذا نهاد. سپس فرمود به نام خدا شروع کنید.

به خوردن غذا مشغول گردیدند تا همه سیرگردیدند.

به خدا سوگند تنها یک نفرشان به اندازه همه قدح شیر می نوشید.

همین که رسول خدا خواست سخن آغاز کند

ابولهب پیش دستی کرد و گفت:

صاحب خانه خوب شما را جادو کرد.

لذا مردم برخاسته و متفرق شدند و دیگر مجالی نماند تا آن حضرت سخن خود را بگوید.

باز فردای آن روز به من فرمود یا علی آن فرد پیش دستی کرد و نگذاشت تا من حرفم را بزنم.

ناچاریم دوباره همان طعام را درست کنیم و همان شیر را تهیه نموده دوباره مردم را فراهم سازیم.

دستورداد طعام را آوردند و ایشان همان عمل دیروز را تکرار کرد.

همه خوردند و نوشیدند و سیر شدند، سپس رسول خدا فرمود:

ای بنی عبدالمطلب به خدا سوگند هیچ جوانی را در عرب سراغ ندارم که برای قومش افتخاری بهتر از آن چه من برای شما آوردم آورده باشد.

من برای شما خیر آخرت و دنیا را آورده ام و خدای تعالی مرا مأمور کرده است شما را به آن دعوت کنم.

حال کدام یک از شما حاضرید مرا در این کار همکاری کنید و به عنوان برادر من، وصی من و جانشین من بین خودتان باشید؟

من — با این که از همه کوچکتر بودم —

عرض کردم من ای رسول خدا در این کار وزیر تو می شوم. او دست در گردن من انداخت و فرمود:

این است برادر من، وصی من، جانشین بعد از من بین شما. همه باید فرمانش را بشنوید و از او اطاعت کنید.

آنگاه گوید: مردم خنده کنان از جای برخواسته به ابوطالب گفتند: محمد تو را دستور می دهد تا از فرزندت اطاعت کنی و به حرف او گوش کنی. این حدیث را احمد ابن حنبل در مسند، خود به سند های مختلف نقل کرده است.

واقعه لیله المبیت | قسمت بیست و یکم
حدیث منزلت:

پیامبر فرمود:

أنت منی بمنزله هارون من موسی إلا أنه لا نبی من بعدی

جایگاه علی علیه السلام نسبت به من همانند جایگاه هارون علیه السلام نسبت به موسی علیه السلام است،

جز این که حضرت موسی بعد از او پیامبر و نبی دیگری فرستاده شد ولی پس از من هیچ پیامبری نیست.

این احدیث به خوبی بیانگر این است که از ابتدای بعثت پیامبر اکرم جانشین و خلافت حضرت علی علیه السلام قطعی بوده است.

اما درمورد مسأله ی دوم

یعنی عدم منافات جانشینی علی علیه السلام با به خطر انداختن جان او در شب هجرت و خوابیدن حضرت علی در بستر پیامبر باید بگوییم:

در طول ۱۳ سال نبوت پیامبراکرم در مکه،

اسلام با سختی ها و تنگناهای طاقت فرسایی رو به رو بود که مسلمانان برای رهایی از این فشار ها گاهی (با دستور پیامبر) دست به مهاجرت به سرزمین های دیگر می زدند.

در همین راستا و با توجه به این که در بیرون از مکه بستر گسترش اسلام آماده تر بود، در سال سیزدهم و چهاردهم بعثت

حدود ۹۰ درصد از مسلمانان به یثرب (مدینه النبی) هجرت نمودند

و تنها عده ی معدودی از مسلمانان در کنار شخصیت نازنین رسول خدا در مکه حضور داشتند

و مشرکین مکه از از این رویکرد بسیار هراسناک گشته و در دارالندوه (مجلس تصمیم گیری مشرکین) حضور به هم رسانیدند

و از این که مسلمانان، یثرب را به عنوان پایگاه انتخاب کرده اند

احساس خطر کرده و در صدد قتل پیامبر اکرم و قطع ریشه ی نبوت و وحی برآمدند و مقدمات کار را فراهم کردند

اما خدای بزرگ (وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ) پیامبر را از این دسیسه آگاه کرد. حال پیامبر باید چه کار کند؟

انتخاب علی علیه السلام

اکنون پیامبر از نقشه ی کافران آگاه شد و باید سریع چاره ای بیندیشد تا هم بتواند برای حفظ اسلام از این معرکه جان سالم به در ببرد

و هم کارهای ناتمام خود در مکه را توسط یک فرد کاملا مورد اعتماد به اتمام برساند.

بهترین و مطمئن ترین فرد برای این کار کیست؟

او وزیر، مشاور، برادر، همدم و هم نفسی دارد که:

در یوم الانذارحکم جانشینی و خلافتش را بارها به همگان اعلام داشته است

اما چون کسی برای انجام این مأموریت مناسب تر از حضرت علی علیه السلام نمی یابد

به ناچار بهترین یاورش را در میان آن همه مردان جنگجو و تیغ های برکشیده تنها می گذارد

و مأموریت اداء امانات و انتقال خانواده خود از مکه به مدینه را نیز به او واگذار می کند.

آیا عاقلانه است که انسان جان خویش، وارث خود،

کسی که حامل علوم نبوی است را در بستر مرگ تنها گذاشته و جان او را به خطر بگذارد؟

آری او به چند دلیل باید این کار را انجام دهد:

دلایل
اطاعت خداوند

بر ما مسلم است که طبق صراحت قرآن کریم، رسول رب العالمین

هیچ گاه از روی هوی و هوس حرفی نمی زند و هر چه می گوید وحی و از جانب پروردگار است.

این مورد نیز با توجه به اهمیت و حساسیت فوق العاده اش قطعا به فرمان خدا بوده است.

حفظ جان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و رسالت

در لیله المبیت و شب هجرت رسول خدا که دشمنان همگی عزم خود را بر قتل حضرتش جزم کرده بودند و دائما مواظب بودند تا پیامبر از بستر خویش جدا نشود

و گهگاهی نیز (برای اطمینان از حضور آن حضرت) به سوی او سنگ ریزه پرتاب می کردند

تا اگر احیانا حضرت از بستر و اتاق خود بیرون رفته باشد در اولین فرصت او را گرفتار سازند.

بر همگان مسلم بود که تا لحظاتی نه چندان دور پیامبر کشته خواهد شد و پس از آن دیگر خبری از رسالت، وحی و نبوت نخواهد بود.

در آن لحظات برای حفظ دین چه باید می کرد؟

قطعا باید جان پیامبر محفوظ و مصون از تیر بلا بماند.

اگر در این زمان که هنوز دین به مرحله ی کمال نرسیده است رسول خدا کشته شود

دیگر جانشینی حضرت علی علیه السلام چه ثمری خواهد داشت؟

پس مسأله جانشینی امام علی علیه السلام فرع بر اصل آمدن دستورات دینی است

که آن هم فرع بر حفظ وجود سرور کائنات پیامبر اکرم است.

با توجه به دقت و هوشیاری و نقشه ی حساب شده ی دشمن،

کوچکترین حرکت اضافی می توانست دشمن را متوجه عدم حضور پیامبر در بستر نماید.

همان اتفاقی که چند ساعت بعد افتاد و دشمن توان خود را به کار گرفت

و تا حد زیادی هم به محل اختفای پیامبر نزدیک گردید اما به نتیجه نرسید.

بنابراین بدون شک جان آن وجود نازنین بدون جانبازی و ایثار حضرت علی علیه السلام و رعایت مسائل امنیتی و حفظ اسرار، امکان پذیر نبود.

و این کار از هیچ کس دیگری ساخته نبود.

مورد سوم

این جانبازی و ایثارگری در آن لحظات حیاتی و سرنوشت ساز برای مکتب اسلام،

فضیلت و شایستگی امام علی را، برای احراز مقام خلافت در چشم دیگران را روشن تر می سازد.

در بیان ارزش فداکاری حضرت در لیله المبیت همین بس که:

از جانب خداوند متعال آیه ای نازل شده و این کار بزرگ مورد تشویق خداوند قرار گرفته است.

آن جا که می فرماید:

“وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ” (بقره/۲۰۷)

“بعضی از مردم (باایمان و فداکار همچون حضرت علی علیه السلام در لیله المبیت،

به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر) جان خود را به خاطر خوشنودی خدا می فروشند؛

و خداوند نسبت به بندگان مهربان است”

«برای مشاهده تولیدات تصویری قرآنی در کانال ایتا اینجـــا کلیک کنید.»

admin

دیدگاه کاربران ...

تعداد دیدگاه : 0

    لطفا قبل از ارسال سئوال یا دیدگاه سئوالات متداول را بخونید.
    جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
    دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.

    دیدگاه خود را بیان کنید